چه سنگین است غم عشق و جدایی
همیشه همین گونه بوده ست
پنجره ها قرار بی قراری اند برای سکوت پایان من دلم علف هرز پای جوی آبی ست
که به جنایت زمین کمک می کند ابرهایی ترانه خوان پای پنجره من ایستاده اند چشم هایم عبور خیس
تمام رودهای جهان است
همیشه همین گونه بوده است
چیزی را شروع می کنی و خودت نیز نمی دانی به کجا می رسی