یک کلبه خراب و کمی پنجره
یک ذره آفتاب و کمی پنجره
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آینه بود و آب و کمی پنجره
در این سیاه چال سراسر سوال
چشم و دلی مجاب و کمی پنجره
بویی ز نان و گل به هم می رسید
با برگی از کتاب و کمی پنجره
موسیقی سکوت و شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره...
به ما هم سر بزن
زدم گلم
احوال آبجی بهار؟؟..
کوچیک داداشی هم هستیم. و محتاج دعا ی شدید شما دوستان عزیز